جدول جو
جدول جو

معنی بی رونق - جستجوی لغت در جدول جو

بی رونق
بی طراوت، راکد، کاسد، کدر، کساد، متروک، نارایج
متضاد: پررونق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی چونی
تصویر بی چونی
بی مانندی، بی مانند بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی روزی
تصویر بی روزی
بی نصیب، بی بهره از رزق وروزی، فقیر، محتاج
فرهنگ فارسی عمید
بی نظیری و بی مثالی و بی همتایی، (ناظم الاطباء)، بی مانندی، بی همتایی، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو نَ)
مرکّب از: بی + رونق، کساد. بی مشتری. بی رواج.
- بازار بی رونق، بازار کساد. کاسد. نارواج. تق و لق. (یادداشت مؤلف) :
کار بیرونقان بساز آورد
رفتگان را بملک بازآورد.
نظامی.
کسانی که مردان راه حقند
خریدار بازار بیرونقند.
سعدی.
رجوع به رونق شود
لغت نامه دهخدا
فقد دم، (یادداشت بخط مؤلف)، رجوع به خون شود
لغت نامه دهخدا
(رَ وی یَ / یِ)
مرکّب از: بی + رویّه، بی اندیشه و فکر. ناسگالیده. بی تفکر. رجوع به رویّه شود، بی خوف و خدانترس، که در آن امان و امنیت نیست. رجوع به زینهار شود
لغت نامه دهخدا
(یَ/ یِ)
که رویه ندارد. رجوع به رویه شود
لغت نامه دهخدا
بی مروتی، (غیاث)، پرروئی، بی شرمی، بی حیائی، بی چشم و رویی:
بی رویی ار بروی کسی آری
بی شک برویت آید بی رویی،
ناصرخسرو،
، عهدشکنی، پیمان شکنی:
شکرلب گفت از این زنهارخواری
پشیمان شو مکن بی زینهاری،
نظامی،
بدین بارگه زان گرفتم پناه
که بی زینهاری ندیدم ز شاه،
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی رویی
تصویر بی رویی
پرروئی، بیشرمی، بی حیائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روشی
تصویر بی روشی
بی ادبی، بیراهی، خلاف ادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روزی
تصویر بی روزی
محتاج و فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روان
تصویر بی روان
بی جان و روح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
انعدام الرّوح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
Lifelessness, Drabness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
monotonie, absence de vie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
tekdüzelik, cansızlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
однообразие , безжизненность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
Tristesse, Leblosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
монотонність , безжиттєвість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
بے رنگی , بے روحی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
একঘেয়েমি , অবসন্নতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
ubonivu, kifo cha maisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
单调 , 无生气
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
monotonia, falta de vida
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
単調 , 無生気
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
שעמום , חוסר חיים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
नीरसता , निर्जीवता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
kebosanan, ketiadaan hidup
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
ความน่าเบื่อ , การขาดชีวิต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
eentonigheid, levenloosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
monotonność, bezżyciowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
monotonía, falta de vida
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
monotonia, mancanza di vita
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی روحی
تصویر بی روحی
단조로움 , 무생명
دیکشنری فارسی به کره ای